آدميزاد کمحافظه است و يادش ميرود قبلا کجا بوده، چه مسيري را طي کرده و به کمک چه چيزهاي به اينجايي که الان هست رسيده؛ اينجايي که الان هستيم، چه جاي خوبي باشد و چه جايي بد، لازم است که هر از چندگاه به گذشته رجوع کنيم و راه طي شده را بازنگري کنيم. مراقبه نهتنها در سير و سلوک شخصي اهميت فوقالعاده دارد، در سير و سلوک جمعي نيز کمک ميکند که به خودآگاهي برسيم و بر ضعفها و قوتهاي جمعي خود واقف شويم. سي و هفت سال پيش که انقلاب اسلامي پيروز شد و دور جديدي از مناسبات سياسي و اقتصادي ايران با جهان آغاز شد، بنيههاي اقتصاديمان ضعيف بود و حتي در تامين نيازهاي اوليه گرفتار بحران بوديم. البته به لحاظ اعتقادي و وحدت کلمه و شور و حال انقلابي در موقعيتي بوديم که هيچکدام از ضعفهاي جدي به چشممان نميآمدند و هيچ مانعي نميتوانست در برابرمان قد علم کند.
تنها بنيه اقتصادي ما در آن ايام نفت بود که به مبلغي ناچيز ميفروختيم و براي گذران زندگي هزينه ميکرديم. پايههاي رشد و توسعه کشور هم يا هنوز بنيان گذلشته نشده بودند يا تازه داشت مقدماتش فراهم ميآمد. يادتان باشد، حتي در پايتخت هم پزشک به اندازه کافي وجود نداشت و مجبور بوديم براي حداقل بهداشت از هند و پاکستان پزشک وارد کنيم. کافي است عکسهاي اواخر دهه پنجاه و اوايل دهه شصت را بازبيني کنيد تا ببينيد مردم در چه وضعيتي زندگي ميکردند. بهخصوص با شروع جنگ، امکانات کشور هزينه قواي دفاعي شد و فرصتي فراهم نيامد تا توسعه واقعي کشور کليد بخورد. يادتان باشد داريم درباره زماني حرف ميزنيم که اطراف شهرها حلبيآبادها بودند، کپرنشيني در حاشيه شهرهاي بزرگ تبديل به امر عادي شده بود و مدارس هم بايد بيش از دو نوبت کار ميکردند تا جواب تقاضاي تحصيلي دانشآموزان را بدهند.
عين ناشکري است اگر قدردان نعمتهايي که نصيبمان شده نباشيم. وارد کردن پزشک از هندوستان امروز تبديل شده به اينکه ما صاحب يکي از بهترين وضعيتهاي پزشکي -نه فقط در منطقه- که جهان شدهايم. تعارف و اغراق نيست؛ امروز در جراحي قلب، در پيوندهاي کليه و ريه، درمان بيماريهاي چشمي و سلولهاي بنيادي و بيماريهاي نادر و خاص و غيره جزو بهترينها هستيم و موقعيتمان طوري است که از کشورهاي منطقه ميآيند اينجا دوره درمانيشان را ميگذرانند. به لحاظ مهندسي هم پيشرفت چشمگيري کردهايم و در راه و ساختمان محسود خيلي از کشورهاي منطقهايم. از همان سي و چند سال پيش خيليها بودند که آيه يأس ميخواندند و در اراده ملت خلل وارد ميکردند، اما به حکم ان تنصرالله ينصرکم، ملت ايران موفق شدند که در طي سي و شش، هفت سال به جايي برسند که دنيا به پيشرفتشان اذعان کند. نه در سي و شش سال پيش، بلکه تا همين ده، پانزده سال گذشته هم خيليها حرف از نااميدي ميزدند و پيشرفتهاي هستهاي را تبليغاتي عنوان ميکردند. حتي در شبکههاي ماهوارهاي برنامه ميساختند که ايران تظاهر به پيشرفت ميکند و محال است که در علوم هستهاي به موقعيت کشورهاي پيشرفته رسيده باشد، اما ما نه فقط در هستهاي که در نانو و بيو و سلولهاي بنيادي و هوافضا نيز پيشرفتي فوقالعاده کردهايم و به جايگاه خوبي رسيدهايم. ما بايد برگرديم و از گذشته درس بگيريم و ببينيم در کجاها راه درست رفتهايم و در کجاها لغزيدهايم، اما از آن مهمتر اين است که در هر سطحي «نااميدي» را از خود دور کنيم و خيالاتمان را به سوي سياهي و افسردگي نبريم. يک دليل اينکه «سياهنمايي» کار زشت و ناپسنديدهاي است، اين است که چراغ اميد را در دل جوانان ميکشد و انگيزه کار و تلاش را از آنها ميگيرد. بيش از هر وقت ديگري نيازمنديم که با وحدت کلمه کار کنيم و براي آبادي و رونق همه جانبه اين سرزمين بکوشيم. قطعا رشد علمي بايد همه جانبه باشد و از هستهاي و نانو و... به حوزههاي ديگر سرايت کند. اين کار رها کردن تير در تاريکي نيست.
ما تجربه کردهايم و به جايگاه و موقعيت خوبي رسيدهايم. اتفاقا اين پيشرفت در سايه ايستادن بر سر مواضع سياسي، اعتقادي و انقلابي بوده است. همه قدرتها دست به دست هم دادند تا جمهوري اسلامي را زمين بزنند. اصلا آنها به اين دليل -و به ناحق- ما را تحريم کردند که شاهد شکست ما باشند. برعکس ما کاري کرديم که در عرصههاي مختلف رقيب آنها شدهايم. ايراني که قبل از انقلاب، در اواخر دهه پنجاه بزرگترين وارد کننده ادوات نظامي از امريکا بود، امروز خود تبديل به توليدکنندهاي شده که امريکا را نگران کرده. اتفاقا نگرانيشان هم بيجا نيست. آنها به هيچکدام از اهدافشان نرسيدند، در عوض ما روز به روز مستحکمتر و قدرتمندتر شديم... آيا اين خود حجت موجهي نيست که به آينده نيز خوشبين باشيم؟ خوشبيني الکي و بيهزينه البته گمراهکننده است. بايد ببينم در اين سه دهه رمز اصلي موفقيتمان چه بوده، من بعد هم همان راه را پيش بگيريم. اگر همچنان بر سر مواضع حقه و ديني خود بمانيم، اگر همچنان يار مظلومان باشيم و بر ظالمان بستيزيم، اگر همچنان آرمانهاي انقلابي و اسلامي خود را پي بگيريم، اگر همچنان با هم متحد باشيم و اسير ماديات نشويم و بندهاي شهوت دست و بالمان را نبندند، اگر همچنان از حق بگوييم و از حق دفاع کنيم، اگر همچنان با يکديگر به مؤاسات و برادري رفتار کنيم، اگر همچنان از تنبلي و نااميدي بگريزيم، ترديد نکنيم که آيندهاي بس روشنتر و پرافتخارتر در انتظارمان خواهد بود. اين وعده حق است و حق هيچگاه خلف وعده نخواهد کرد. اما از آن طرف هم خوب است که نگران باشيم. دشمنان که بيکار نيستند. آنها هم مترصدند تا تفرقه و خلل در صفوف ملت وارد کنند و نيروهاي کشور را روبهروي هم قرار دهند. خوشبيني زماني سازنده است که دائم از خود مراقبت کنيم و جلوي خطرها را بگيريم. آنجاهايي که ضعف داريم بايد بيشتر بکوشيم و ضعفهامان را جبران کنيم، آنجاهايي هم که قوت داريم بايد اين قوتها را به ديگر بخشها سرايت دهيم...
سي و شش سال پيش سخت بود که چنين روزهايي را پيشبيني کنيم. وجود بيش از دو هزار و هفتصد شرکت دانشبنيان به حرف آسان است. بايد در مجامع علمي و فناوري و گروههاي شتابدهنده باشيد تا ببيند جوانان کشور چه شور و حالي دارند و چگونه آجر به آجر آينده روشن اين کشور را ميسازند. اتفاقا اگر اين شرکتهاي دانشبنيان با اصول و مباني اقتصاد مقاومتي پيوند بخورند، آن وقت از اسراف و تبذير و مخارج بيهوده و تشريفات و تعارفات بيهوده هم در امان ميمانيم. شايد بتوانيم بگوييم که در اين پيچ تاريخي در خصوص مسائل اقتصادي يک شيفت پارادايم دارد اتفاق ميافتد. اين اتفاق، اتفاق ميمون و مبارکي است. روز به روز نقش دولت کمرنگ ميشود (يعني از تصديگري دولت کاسته ميشود) و کار به دست مردم و بخش خصوصي (بهخصوص جوانان باهوش و زيرک و با انگيزه و مومن) ميافتد. پس چرا نبايد اميدوار باشيم و چرا نبايد در ساخت فرداي روشن مشارکت کنيم. حسن ختام اين يادداشت قول ارجمند رهبر فرزانه انقلاب در ديدار با رئيسجمهور و اعضاي دولت را نقل ميکنم تا به خودم و خوانندگان نشريه يادآوري کنم که آينده از آن ما و فرزندان ماست:
«خداوند متعال همه شما را موفق بدارد و انشاءالله فرداي شما از امروز شما بسيار بهتر باشد و همين هم خواهد بود به توفيق الهي و فرداي اين کشور از امروز اين کشور به مراتب بهتر و پيشرفتهتر خواهد بود.»
پرویز کرمی* دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان
ارسال به دوستان